فال حافظ
وقتی رفتی بی بهونه...وقتی دل بریدی ساده
دل سپردم به خیابون و به کوچه بی اراده
از یه کوچه گرد خسته فال حافظی خریدم
کاغذ فال و که خوندم...یه ترانه آفریدم
اون که اون نوشته ها رو توی کاغذا نوشته
هرکی بوده می دونسته...زندگیم سیاه و زشته
اون نوشته بود که یارت...برمی گرده باز دوباره
از خدا بخوا که هیشکی...قدرت اونو نداره
کوچه ی خاطره ها رو دوره کردم و دویدم
همه جا سرک کشیدم...ولی باز تو رو ندیدم
هق هق گریه ی من رو...کسی توی کوچه نشنفت
تو دیگه برنمیگردی...حافظم به من دروغ گفت
انتظار شد همه چیزم...روزِ از نو روزی از نو
حافظم به من دروغ گفت...مث تو...مثل خود تو
شب و روزم بی تو سر شد امیدم چه نا امید شد
دل خوش فال تو بودم...موهای سرم سفید شد
خاطرات نیمه کاره جونمو به لب رسونده
بیا و ببین عزیزم...که از عاشقت چی مونده!؟
به خودم میگم که هستی منم و فکر محالت
دلخوشیم فقط همینه...زنده موندم با خیالت
کوچه ی خاطره ها رو دوره کردم و دویدم
همه جا سرک کشیدم...ولی باز تو رو ندیدم
هق هق گریه ی من رو...کسی توی کوچه نشنفت
تو دیگه برنمیگردی...حافظم به من دروغ گفت


نيما0/5a